تنهایی . . .

دفتر تنهایی ام را مرور میکنم خاطراتی تلخ وشیرین از گذشته

یاد کسانی بخیر که آن روزها تنهایی شان را با من قسمت میکردند

ღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღ

چوپان قصه ما دروغگو نبود...

 او تنها بود و از فرط تنهایی فریاد گرگ سر میداد. . .

افسوس که کسی تنهایی او را درک نکرد

و در این میان همه در پی گرگ بودند

فقط گرگ ها فهمیدند که چوپان تنهاست

ღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღ

روزگارا که چنین سخت به من میگیری / با خبر باش که پژمردن من آسان نیست

گرچه دلگیر تر از دیروزم / گرچه فردای غم انگیز مرا میخواند / لیک باور دارم دل خوشی ها کم نیست

زندگی باید کرد . . .

ღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღ

سکوت

تقصیر ما نیست که برروی حرف هایمان نمی مانیم . . .

ما بر زمینی زندگی می کنیم که هر روز خودش را دور می زند!

ღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღ

نفس نمی کشد هوا     قدم نمی زند زمین

سکوت می کند غزل      بدون تو یعنی همین

ღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღ

به تاوان دل شکسته ام هزاران دل خواهم شکست . . .

گناهش پای آنکه دل مرا شکست

ღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღ

نبودنت را دارم با یک ساعت شنی اندازه میگیرم . . . . .

یک صحرا گذشته است

ღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღ

تنهای را ترجیح میدهم به تن هایی که روحشان با دیگریست . . . . 

کاش

کاش وقتی کسی حالت رو می پرسه و میگی خوبم یکی باشه که محکم بغلت کنه و بگه : می دونم خوب نیستی....